هنوز | |||
چه حالی می ده وقتی از دنیا سیری دلت هوس بکنه بری یه قوطی کمپوت گیلاس بخری (با تمام داراییت در آن لحظه) و بیای بشینی روی میز و با یه چاقوی اره ای بیفتی به جونش. تازه بعدش قشنگتره که می ری یکی از عزیزاتو(مثل ساغر) دعوت می کنی که بیاد و با تو در خوردنش شریک بشه و آب قرمزش رو بریزی توی دو تا لیوان و فکر کنی شراب هفت ساله شیرازه (که من هنوز ندیدم این شیراز رو) و سر بکشی و بگی به سلامتی همه اونایی که یه روز بودن و دیگه نیستن! و بعد بشینی پای لپ تاپ و توهم بزنی کسی مزخرفاتتو می خونه و بشینی تایپ کنی!
27664:کل بازدید |
|
18:بازدید امروز |
|
1:بازدید دیروز |
|
درباره خودم
| |
لوگوی خودم
| |
لوگوی دوستان | |
| |
لینک دوستان | |
فهرست موضوعی یادداشت ها | |
کم . | |
بایگانی | |
شهریور 1388 | |
اشتراک | |